برادر زمانی که دو خواهر گربه های خود را به او دادند عید شد. قیافه اش حماسی بود. دختر آسیایی برای سال جدید چنان هدیه بزرگی به او داد که معلوم است که برادر انتظارش را نداشت. دختر آسیایی تصمیم گرفت تا گربه را از دم نکشد و تا زمانی که فرصتی برای استفاده از آن وجود داشت، بلافاصله دست به کار شد. سه نفری موفقیت آمیز بود، تقدیر فقط از بیدمشک خواهرش بیرون ریخت.
سنژا| 17 چند روز قبل
بله وجود دارد. من می خواهم به لعنتی.
استوپاریک| 17 چند روز قبل
من نسبت به سبزه ها ضعف دارم). نه می توانم در برابر جوجه ها مقاومت کنم و نه آنها می توانند در برابر دیک من مقاومت کنند.
خنده دار خواهد بود اگر آن یک postonova نبود
♪ همه چیز را ول کن ♪
برادر زمانی که دو خواهر گربه های خود را به او دادند عید شد. قیافه اش حماسی بود. دختر آسیایی برای سال جدید چنان هدیه بزرگی به او داد که معلوم است که برادر انتظارش را نداشت. دختر آسیایی تصمیم گرفت تا گربه را از دم نکشد و تا زمانی که فرصتی برای استفاده از آن وجود داشت، بلافاصله دست به کار شد. سه نفری موفقیت آمیز بود، تقدیر فقط از بیدمشک خواهرش بیرون ریخت.
بله وجود دارد. من می خواهم به لعنتی.
من نسبت به سبزه ها ضعف دارم). نه می توانم در برابر جوجه ها مقاومت کنم و نه آنها می توانند در برابر دیک من مقاومت کنند.
من می توانم بهتر از این کار کنم.
♪ او باید در شوک باشد ♪
کی منو اینقدر بد میخواد؟؟؟؟