او را لعنت می کند که انگار آخرین فاحشه است! به هر شکلی! دیوانه وار فریاد می زند و دوستش دارد!
دانیال| 27 چند روز قبل
بیا بیرون و برو
بلیط| 20 چند روز قبل
دوست داشتنی کلمه نیست، او به درستی خواهر کوچکش را لعنت کرد، بیچاره به سختی می توانست هوا را با دهانش بگیرد، به این می گویند، لعنتی، آفرین پسر، ادامه بده.
لیمو| 20 چند روز قبل
دیک من بزرگ است و من خودم می خواهم تو را در ازبکستان لعنت کنم
♪ منم میخوام بیدمشک کنم ♪)
او را لعنت می کند که انگار آخرین فاحشه است! به هر شکلی! دیوانه وار فریاد می زند و دوستش دارد!
بیا بیرون و برو
دوست داشتنی کلمه نیست، او به درستی خواهر کوچکش را لعنت کرد، بیچاره به سختی می توانست هوا را با دهانش بگیرد، به این می گویند، لعنتی، آفرین پسر، ادامه بده.
دیک من بزرگ است و من خودم می خواهم تو را در ازبکستان لعنت کنم
¶ دریل خنک ¶
من آن جوجه ای که در خیابان راه می رفت لعنت کردم.
من حیله گر می خواهم